خبرگزاری فارس ـ زهره سعیدی: نمایش «لیلای بیمجنون» کاری از گروه فرهنگی هنری ارمغان به نویسندگی ابوالفضل حاج علی خانی و کارگردانی مهدی اسماعیلی از 26 دی ماه اجرایشان را در فرهنگسرای ارسباران آغاز کردند و تا دهم بهمن نیز ادامه خواهد داشت.
این نمایش به صورت نذر فرهنگی و رایگان برای عموم مردم اجرا میشود.
بازیگران این نمایش کرامت رود ساز، افشین سنگچاپ، فرهاد بشارتی، علی برجی، ابوالفضل حاج علی خانی، علیرضا پاکزاد، داریوش هاشمی، ارش تبریزی، محمد رضا بهشتیان، محمد اسکندری، رها عادلی و تهیه کننده: علی نیکزاد هستند.
این نمایش حکایت دلبری و دلدادگی و سر سپردگی، روایت داستانی که در ایران معاصر اتفاق افتاده و یک اثر متفاوت در حوزه نمایش ایرانی در زمان پهلوی اول محسوب میشود.
میزگرد خبرگزاری فارس با ابوالفضل حاجی علی خانی، نویسنده ، مهدی اسماعیلی، کارگردان، فرهاد بشارتی، بازیگر و علی نیکزاد، تهیه کننده نمایش درباره این نمایش و وضعیت حال حاضر نمایشهای مذهبی و ارزشی در کشور در ادامه میخوانیم:
*فارس: آقای حاج علی خانی، مقدمتا درباره نمایشنامه و ایده اولیهتان در این کار توضیح بفرمایید؟ با توجه به اینکه شما در عرصه دفاع مقدس و نمایشهای مذهبی هم زیاد کار کردید، بفرمایید چطور شد به این نمایشنامه رسیدید؟
حاج علی خانی: خب ابتدا بگویم که نمایشنامه از دل برآمد و قرار است که بر دل بنشیند. من نزدیک به دو دهه و اندی است که به طور رسمی درگیر مسائل هنری و کارهای دفاع مقدس و مذهبی هستم و به خاک، وطن و مذهبمان علاقه زیادی دارم.
سالها قبل نمایشنامهای به نام «گذر لوتی هاشم» درباره دوران پهلوی اول نوشتم که اشاراتی به اصلاحات رضاخانی ، کشف حجاب و اتفاقات مسجد گوهرشاد داشت. در واقعه گوهرشاد هزار و اندی انسان بی گناه شهید شدند. هفتاد تا هشتاد نفرشان در گورهای دسته جمعی زنده زنده برگور شدند و اسنادش هم موجود است. این خط اصلی نمایشنامه من بود که یک درام عاشقانه را روایت میکند و گریزی هم به مقوله کشف حجاب داشت.
در این نمایشنامه به مقوله حجاب و عفاف که از حضرت زهرا(س) برای ما به یادگار مانده پرداختیم که به اجرا در ایام فاطمیه رسید
امسال که با آقای اسماعیلی و نیک زاد درباره این نمایشنامه صحبت میکردم، قرار شد همین خط داستان را پررنگ تر کنیم و به مقوله حجاب و عفاف که از حضرت فاطمه زهرا(س) به یادگار مانده بپردازیم و منتهی به ایام فاطمیه شویم و در نهایت کار به همین نمایشنامه رسید که در این شبها به صحنه میرود.
*فارس: روایتهای تاریخی را براساس مستندات واقعی نگارش کردهاید؟
حاج علی خانی: من اعتقادم این است که به تاریخ نمیتوان اتکای کامل داشت چرا که تاریخ را موافقین و مخالفین نگاشتهاند. در این نمایش یک سری تدوین موازی با تاریخ آن دوره زدیم و مطرح کردیم که وقتی اتفاقاتی از آن دست افتاده ، پس مسائل مشابه هم میتوانسته رخ داده باشد. مثلا اگر رضاشاه شاطر را در تنور سوزانده ، پس هیچ بعید نیست که در مراسم عزاداری فاطمیه یک عده مردم در قهوه خانه سوزانده شده باشند اینها دیگر تخیل و توان نویسنده است که به کمک تاریخ میآید.
*فارس: آقای حاج علی خانی، چقدر به این فکر کردید نمایشنامهای که کار میکنید مخاطب پسند است و میتواند مخاطب عام تا خاص جامعه را تحت تأثیر قرار دهد؟
حاج علی خانی: ببینید در زمینه مخاطب حرف زیاد است، آسیبشناسی و مخاطب شناسی زیاد صورت گرفته اما خروجی مناسبی نداشته است.
سال 57 در ایران انقلاب اسلامی صورت گرفت، خیلیها در این فضا همراه شدند حتی جان دادند و جان باختند، خیلیها هم نان ساختند. این نان ساختهها متأسفانه خیلی در زیرساخت و رو ساخت جامعه جا گرفته و ریشه دواندهاند حتی در تئاتر!
الان ما داریم حوزههایی که بانی تئاتر هستند ، از سازمان فرهنگی هنری شهرداری تا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و حوزه هنری، بنیاد روایت فتح اما متأسفانه یک خط سیر مشخص بین همه وجود ندارد. تئاتر یک ابزار قوی و غنی در جبهه فرهنگی میتواند باشد اما متأسفانه بدلیل نبود این اتحاد حتی در بین نهادهایی که گفتم و دانشگاه ها، هیچ اتفاقی دراین راستا نمیافتد.
الان نود درصد دانشجویان ما نقش نمایشهایی مثل هملت و اتللو را خیلی بهتر از کارهای فاخر ایرانی میتوانند اجرا کنند و علتش هم این است که آموزشی در راستای کارهای ایرانی وجود ندارد. همچنین یک سری فضاهایی هم در تئاتر وجود دارد که تنها به تجلیل و لوح تقدیر و شعار میرسد اما تعمیم به کاربرد آن در جامعه نمیرسد.
خود رهبر معظم انقلاب فرمودند که تئاتر منبر است و حتی فراتر از منبر، نگذاریم این منبر به دست معاویه و اصحابش بیافتد. چقدر این امر در تئاتر ما مورد توجه قرار گرفته؟ شاید کمتر از پنج درصد! خیلی گروهها و افرادی چون سیدجواد هاشمی کارهای مذهبی به صحنه میبرند که یک نوع شو مذهبی است و مخاطبان بعد از آن گارد میگیرند و بیشتر پس زده میشود و بودجه های هنگفتی هم میگیرند اما خروجی خوبی ندارد. چند سال پیش سازمان فرهنگی یک میلیارد برای اجرایشان در ماه محرم و صفر به ایشان دادند تا در تالار وحدت کاری به صحنه ببرند اما خروجی چه بود؟
بنابراین یک عده هستند که تلاش دارند خط تئاتر را به سمتی ببرند که از مذهب واقعی دور شود، جلوی این خطها باید گرفته شود وگرنه اوضاع بدتر میشود. الان این شرایط را ما در حوزه سینما هم داریم خود فیلم هزارپا را ا گر دیده باشیم، جانبازان اعصاب و روان به تمسخر گرفته شده است و پنجاه سال آینده براساس اینها قضاوتهایی خواهد شد!
*فارس: شما مقصر همه این مسائل را مسئولان میدانید؟
خب یک بخش مسئولان مغرض یا شاید ناآگاه هستند که چنین جوی را فراهم کردند. مسئولی که نداند در جامعه چه خبر است، فضا را به همین وضعیت سلبریتیهای کنونی میکشاند. محسن تنابنده که میلیاردی برای سریال پایتخت پول گرفته، فرزندش را در کانادا به دنیا میآورد و هزار داستان دیگر را هم دامن میزند. یک بخش هم خود هنرمندان هستند که در این زمینه میبایست رغبت به کارهای ارزشی و مذهبی داشته باشند.
*فارس: بحث را با آقای اسماعیلی، کارگردان ادامه دهیم شما نمایش را بیشتر یک درام عاشقانه میبینید یا تاریخی و براساس چه ژانری میخواستید کار تولید کنید؟
اسماعیلی: حدود 15 سال است گروه فرهنگی هنری ارمغان را ایجاد کردیم و سال به سال این گروه را در همه زمینهها گسترش دادیم. هدف اصلیمان این بود که برای مخاطب جوان و دانشجو یک مجموعه برنامه را تنظیم کنیم. چندین سال گسترده در تلویزیون با نام ارمغان کار کردیم.
در کنار این برنامهها، سالی سه ـ چهار تئاتر مذهبی ـ اجتماعی با رویکرد اخلاقی تولید کردیم. سالانه تعداد برنامههایمان به دلیل مسائل اقتصادی کم شد تا اینکه الان به سالی یک تئاتر در ایام فاطمیه رسیدیم. آقای بهزادپور، سیدمهدی شجاعی و حسین مهکام از جمله یاران قدیمی گروه ارمغان بودند.
امسال تلاش کردیم رویکردمان را به مسائل اجتماعی ـ اخلاقی روز نزدیک تر کردیم و ماجرای کار مذهبی در یک خط دیگر موازی این خطوط جلو میرود. من به شخصه فضای کلاه مخملی زمان رضاشاه و پهلوی را خیلی دوست داشتم یک سری تحقیقاتی کردیم تا یک نویسنده مناسب داشته باشیم که البته با آقای حاج علی خانی در چند پروژه قبلتر با ما همراهی کرده بودند بنابراین با هم صحبت کردیم و طرح او در اتاق فکر ما چند ماه بررسی شد و هنوز هم در روزهای اجرا برخی نقاط آن تغییر میکند.
ما هنوز یک الگوی تئاتر ایرانی ـ مذهبی ـ اجتماعی مشخص نداریم تا براساس آن هنرمندانمان کار کنند
متأسفانه ما هنوز یک الگوی تئاتر ایرانی ـ مذهبی ـ اجتماعی ـ درام مشخص نداریم که بخواهیم فضای مذهبی را در یک بستر معاصر بیان کنیم.
*فارس: این الگو باید چگونه باشد؟
اسماعیلی: ببینید کار مذهبی ما به هزار و چهارصد سال قبل برمیگردد، مثلا من یادم است از دو سالگی در گروه خورشید کاروان حضور داشتم اما این قالب گذشته باید قدری متفاوت شود، میبایست یک سری اصول و الگو داشته باشیم که برای ما در حد یکی ـ دو فیلم سینمایی بود. بنابراین ما در گروهمان با آزمون و خطا به یک قالب مشخص رسیدیم و الان من تقریبا رضایت مخاطبان را دارم.
من تصور میکردم که مخاطبان نسبت به این قالب جدید گارد داشته باشند اما خوشبختانه اینطور نبود ، لباس، صحنه، موسیقی و بازیها توانست حرف خود را به خوبی به مخاطب برساند.
نکته دیگر این است که بخشی از گروه های نمایشی مذهبی در این سالها وصل به یک سری ارگان ها و نهادها یا افراد خاص هستند اما من خدا را شکر میکنم که پانزده سال است روی پای خودمان و بدون وصل به جا و شخص خاص کار کردیم، هیچوقت نخواستیم شعارهایی الکی بدهیم بلکه حرف از علم و اخلاق و مذهب میزنیم.
امسال نقطه عطفی برای گروه نمایشی ما محسوب میشود و از سال آینده خیلی پرتوان تر و با مکانیزم جدیدتری روی صحنه میآییم.
*فارس: درباره کارگردانی نمایش هم توضیح بفرمایید؟
اسماعیلی: در این رابطه کار دشواری داشتیم دیالوگها سخت و فضاها زیاد بود. از همه مهمتر در زمینه بودجه هم مشکلاتی داشتیم، چون بهرحال ما تصمیم داشتیم کار شش ماهه را در دو ماه به اجرا برسانیم و این خودش فشار زیادی را به همه گروه ، کارگردان و تهیه کننده وارد کرد و اگر همه گروه و به ویژه بازیگران حرفهای نبودند ، دچار مشکلات زیادی میشدیم یا کار اصلا به صحنه نمیرسید.
*فارس: همه دوستان از خود گروه ارمغان هستند؟
اسماعیلی: خیر، امسال ما چهار ـ پنج نفر را به گروه اضافه کردیم که امیدواریم در سالهای آینده هم با هم کار کنیم. ما تنها پنجاه جلسه نزدیک به دو ماه برای تمرین وقت داشتیم، به خاطر همین خیلی کار دشوار بود و همه جانانه کار کردند و ایده های خوبی دادند.
یکی از نکات مهم درباره گروه ما تحصیل کرده بودن بچه ها از کارشناسی تا دکترا است و چندین نخبه علمی هم در گروه ما وجود دارند و من افتخار میکنم که با همه آنها کار میکنم که برای برکت زندگیشان کار مذهبی میکنند.
*فارس: آقای نیکزاد درباره تهیه کنندگی کارهای مذهبی بفرمایید ما گروههای مختلفی در تئاتر داریم که به این عرصه می پردازند اما اهدافشان متفاوت است شما در این راستا چه نگاهی به تئاتر دارید؟
نیکزاد: تهیه و تولید کارهای نمایشی به این سبک قدری سخت شده است. بهرحال من که امروز اینجا هستم نماینده یک تیم پنجاه نفره تهیه و تولیدی هستم که چند ماه است با همه وجود تلاش میکنند تا کار را بدون دستمزد به صحنه ببرند. همه کمک میکنند تا یک کار فاخر نمایشی مذهبی برگزار شود. واقعا اگر در این شرایط هزینههای واقعی کار را محاسبه کنیم خیلی زیاد میشود اما همه دوستان به رغم همه مشکلات اقتصادی پای کار ماندند.
من از همه بازیگرانمان هم تشکر میکنم که ایستادگی کردند، میدانم که همه دوستان در زمینه هزینهها هم کمک ما بودند.
یک اتفاق ناخوشایند در عرصه تئاتر این است که ما برای انجام یک کار مذهبی قوی رایگان در کشور متأسفانه سالنهای نمایشی حرفهای با ظرفیت بیش از صد نفر در اختیار نداریم. خیلی از این سالنها عموما تقاضای هزینههای هنگفت از گروه دارند و ما به خاطر اینکه روی پای خودمان ایستادیم برای گروه سخت است که این هزینهها را به خود تحمیل کند.
خیلی از سالنهای حرفهای و با امکانات برای اجرای یک نمایش مذهبی قوی از ما هزینههای هنگفت سالن خواستند
تنها نهاد کمک کننده سازمان فرهنگی هنری و فرهنگسراها بوده که هر ساله به ما کمک کرده است متولیان فرهنگی متأسفانه که باید در این حوزه پیشرو باشند و وظیفه شان در اختیار قرار دادن سالن است، کمک نکردند.
ما از این نمایش درآمد اقتصادی نداریم،کار فرهنگی و مذهبی است و تقاضای مشارکت از نهادها داشتیم اما متأسفانه نگاه سالنها و نهادها، اقتصادی و بنگاه داری است.
*فارس: چطور شد که کار را رایگان به صحنه بردید؟
نیکزاد: یکی از دغدغههای اصلی ما این است که کار دیده شود و مخاطب در این شرایط اقتصادی و معیشتی تئاتر ببیند و فکرمان این نبود که یک قشر ثروتمند تئاتر ببیند، بلکه تمایل داشتیم همه مردم در هر سطح و نگاه و گرایشی کار ما را ببیند. این دغدغه باعث شد که بلیت فروشی نداشته باشیم و کل کار پانزده شب رایگان اجرا برود و هر مخاطبی میتواند کار ما را ببیند.
*فارس: بازخورد در این چند شب ابتدایی چطور بوده است؟
نیکزاد: خوشبختانه در این چند شب با وجود اینکه ابتدای کار بوده اما استقبال خوب بوده، اطمینان داریم از نیمه کار به بعد اقبال کار بیشتر هم بشود.
*فارس: امکان دارد که این نمایش در سالهای آتی هم در ایام فاطمیه به صحنه برود؟
نیکزاد: تلاش گروه ارمغان این است که هر سال بتوانند کار جدید داشته باشند هر چند بهرحال هزینه تولید و تهیه کار جدید بالا است. به طور مثال برای همین نمایش بگویم که دوستان پشت صحنه ما همه رایگان و دوستان جلوی صحنه هم با هزینه خیلی کم کار را جلو بردند. بنابراین از این پس هم تلاش داریم که هر دو تا سه سال یک بار کار جدید تولید کنیم.
*آقای بشارتی شما در چند سال اخیر ، سالی یک تا دو کار مذهبی به صحنه برده اید. امسال هم که نمایش خاتون را در پردیس تئاتر تهران داشتید و بعد هم در خورشید کاروان و این نمایش هم حضور پیدا کردید. حضورتان دراین نمایش انتظار خودتان را برآورده کرد؟
فرهاد بشارتی: من اتفاقا از نمایش خاتون به این کار دعوت شدم، رفاقتها با بهانههایی شکل میگیرد و خوشبختانه در این کار حضور پیدا کردم.
بهرحال پیش از شروع هر کاری ما یک دورنمایی داریم ، به تدریج که کار پیش میرود و نوشته تبدیل به اثر نمایشی میشود ، تغییراتی بنا به زمان و امکانات صحنه پیدا میکند. خود نویسنده هم متن خود را در اجرا پخته و منسجم میکند تا به یک اثر نمایشی قابل قبول برسد.
متن این نمایش هم براساس ایام فاطمیه بود، در طول کار اصلاحاتی پیدا کرد و خوشبختانه الان کار به ریتم خوبی رسیده و انتظار ما را برآورده کرده است. هر چند متن این کار دشوار است و حفظ کردن و تداوم ریتمش برای بازیگر دشوار است و همه اینها با یک تمرین مناسب به پختگی میرسد که البته تمرینات ما هم محدود بود . پنجاه جلسه تمرین برای این کار کم و فشار کاری برای همه زیاد بود، بهرحال امیدواریم که کار تا روز آخر کامل شود.
حال من نظرم این است که اگر قرار است سال آینده کار به صحنه برود تمرینات زودتر شروع شود و بازیگران فرصت تمرین بیشتر داشته باشند.
*فارس: نقش شما در این کار سردار نظام است، چه نمادی این نقش دارد و در نهایت آیا برآیند این نقش را مثبت ارزیابی میکنید؟
نقش من به نوعی سردار نظام و نماد رضا شاه در دوره اول پهلوی است که رأس حکومت قرار دارد و باز انتهای نمایش مشخص میشود که خودش هم زیردست کسی دیگر است. شاید او هم به تعبیر تماشاگر مدل دیگری باشد ما فعلا به این نقش رسیدیم شاید بعدها تغییر کند.
حضور این نقش قدری کم است اما با همان کم بودنش تأثیرگذار است و نتیجه کار با این شخصیت گرفته میشود. به نظرم این نقش قابل دیدن است و تماشاگر هم چون با نقشهای منفی همذات پنداری بیشتری میکند با این نقش هم همذات پنداری کند.
*آقای بشارتی چطور استکه بیشتر کارهایتان در این ژانر مذهبی و تاریخی است فکر نمیکنید دراین عرصه در سینما تا تلویزیون و تئاتر کلیشه شده باشید و دراین راستا نگاهتان چگونه است؟
بشارتی: بازیگر باید بتواند در همه طیفها بازی کند. من خودم کارهای تاریخی از تاریخی ـ سیاسی تا مذهبی را دوست دارم. متولد دهه چهل هستم و به آن دورانها نزدیکن و دلم برای آن دوران تنگ میشود.
من تا یک دهه پیش ، همیشه دوست داشتم یک کار تاریخی انجام دهم. دعایم هم خیلی زود برآورده شد و هم تئاتر و هم تلویزیون کارها همه مذهبی و تاریخی شد و یک مرتبه چشم باز کردم، دیدم در یک سال چهار کار مذهبی و تاریخی دارم، بعد دیگر مدام این کارها تکرار و به تدریج در این ژانر جا افتادم تا اینکه گه گدار الان هم به همین منوال کار میکنم و میتوانم بگویم که خودم بنا به حس و حالی که به لحاظ دینی و مذهبی دارم به این سمت کارها بیشتر کشیده میشوم و به نوعی دین خودم را ادا میکنم و یک نذر فرهنگی برایم محسوب میشود.
اما این را هم بگویم که اگر کارهایی در دیگر ژانرها هم پیشنهاد شود و خوشم بیاید حتما قبول میکنم.
*فارس: در این سالها اینطور هم شده که کاری قبول کنید که رایگان انجام داده باشید؟
بشارتی: بله همان خورشید کاروان در چند سال مختلف بدلیل نبود بودجه رایگان کار کردم.
*فارس: اینروزها واکنشهای مختلفی را در جامعه هنری و برای فعالیت در جشنوارههای فجر شاهد هستیم، نظرتان درباره تحریم هنر در این شرایط چیست؟
بشارتی: البته من کار با نظر دوستان ندارم، دیدگاه هر کسی شخصی است من هم شاید در جایگاهی نباشم که بخواهم فکر کنم کاری یا جایی را تحریم کنم چرا که در جشنواره هم حضوری ندارم البته امکان دارد همین کار لیلای بی مجنون به اجرای جشنواره هم برسد. به نظر من اگر تحریم نکنیم و بتوانیم در رابطه با مسائلمان صحبت کنیم بیشتر تأثیرگذار است.
*آقای نیک زاد برای حضور در فجر اقدام کردید؟
نیکزاد: بله صحبتهایی با جشنواره داشتیم که در یک بخش ویژه حضور داشته باشیم.
*آقای حاج علی خانی نظر شما در رابطه با تحریم برخی هنرمندان در جشنواره فجر چیست؟
حاج علی خانی: ببینید شعار دادن این روزها کلیشه شده و از دل که حرف میزنی ، متهم به شعاری صحبت کردن میشویم چرا که با شعور به آنالیز صحبتهای همدیگر نمیپردازیم. حتما باید یک حاج قاسمی شهید شود و خونش ریخته شود تا ملت خواب زده بیدار شوند و همه گریه کنند چرا قبل ازاینکه این اتفاقات بیافتد به خیلی نتایج نمیرسیم؟
من در این سالها به این نتیجه رسیدم که هر چه ندارم از تئاتر است. من خودم از خانوادهای مذهبی متولد شدم، پدرم اهل جبهه و جنگ بود و الان هم خودم کارهایی در این راستا تولید میکنم اما خیلی هم به این گروههای تئاتری به ظاهر و در لوای مذهبی اعتماد ندارم، خیلیهایشان را شاهد بودم که علی رغم اینکه به ما میگفتند بودجه نیست اما بودجههای کلانی از نهادهای مختلف دریافت میکردند و خرج خود و زندگیشان میکردند.
باز گذاشتن فضا برای چنین افرادی سم هنر در جریانات امروز است. تا شرایط هنری ساماندهی نشود و یک کودتای هنری صورت نگیرد همین هنرمندانی که در سفارت انگلستان و در جشن تولد ملکه بریتانیایی تبار شرکت میکنند و امروز هم با بهانه سقوط هواپیما، جشنواره را تحریم میکنند، کنار نروند خیلی مسائل ما حل نمیشود که ای کاش اینها جشنواره را تحریم کنند چون چیزی که تحویل جشنواره می دهند چیزی جز خزعبلات نیست!
خیلیها این روزها از ابزار هنر سواستفاده میکنند تا این شرایط بهبود پیدا نکند ، روز به روز هنر ما شرایط بدتری پیدا میکند و متهمان اصلی کسانی میشوند که از دل کار میکنند. یکی از هنرمندان چند سال پیش به من میگفت تو دیوانهای که با ده میلیون تومان نمایش کار میکنی و دکور و همه چیز را ردیف میکنی. او میگفت کاری که کمتر از پنجاه میلیون تومان برایم داشته باشد اصلا واردش نمیشوم. من هم گفتم همین شماها فضای هنر را خراب کردید.
مگر ما چند گروه خودش جوش دلی داریم که کار تئاتر میکنند؟ بهرحال همینها هم تا چند سال دیگر میخشکند چون نه تئاتر شهر ما و نه دیگر سالنها کاری برایشان نمیکنند. من ادعا میکنم که لیلای بی مجنون یک سر و گردن بالاتر از خیلی کارها که این روزها در تئاتر شهر و تالار وحدت و دیگر سالن ها به صحنه میرود، اجرا میشود اما ما نمیتوانیم سالن بگیریم.
*فارس: نظرتان درباره کارهایی که در فجر اجرا میشود چیست الان ما کارهای ارزشی و اعتقادی مناسبی را در این سالها به فجر آوردهایم؟
حاج علی خانی: خیر نداریم چون حمایتی هم دراین راستا نداریم من خیلی کارها را دیدهام که به اسم کارهای ارزشی به صحنه آمدهاند اما متأسفانه لایههای زیرینشان چیز دیگری است خیلی کسانی که دراین عرصه حمایت شدند که کارهای ارزشی و اعتقادی تولید کنند الان خارج از کشور زندگی میکنند و بار خود را بستهاند!
متأسفانه میرسیم به جایی که شرایط بدتر از این هم میشود اگر امروز جلویش را نگیریم. دیالوگی در لیلای بی مجنون داریم که میگوید: این ملت یک روزی پرچم حق و حقیقت و عدالت را به دست صاحب موعود میرساند.
*درباره نحوه نگارش و نوع ادبیات دیالوگها توضیح دهید؟
ابتدا من این را صراحتا بگویم که ما مردممان را عادت دادیم به ادبیات سخیف و ضعیف، وقتی که این اندازه سریالهای ما آبکی میشود که هیچ کس آنها را باور نمیکند، دیگر بقیه حوزهها هم ببینید چطور میشود، وقتی مردم یک سریال خوب و قوی خارجی میبینند جذب آن میشوند و مقصرش هم خودمان هستیم.
دوره قاجار دوره ادیب پروی بود، خود ناصرالدین شاه شاعر بود، مهد اولیا و سایرین هم لفاظ و کلام پرداز بودند به همین خاطر میبایست از ادبیات خود دوره استفاده میکردیم هر چند شاید ظاهرا دشوار به نظر بیاید اما خوانش و آهنگ کار جذاب است. این روزها آنقدر جملات و کلمات مضحک و ساده شده که دیگر باورمان نمیشود ما عقبه فرهنگی و ادبیاتمان چگونه بوده است. باید مردم ما سطح سوادشان بیشتر شود اطلاعات ما نباید تنها با اینترنت افزایش پیدا کند چرا که اینترنت سطح سوادی با یک بند انگشت است.
در صورتی که از این جمله کارها با این ادبیات و سطح اندیشه بیشتر شود آگاهی مردم نیز افزایش پیدا میکند و خود به خود مردم گرایش به این دست نمایشها پیدا میکنند.
انتهای پیام/